خاطرات 2
دوشنبه 89/8/10 9:30 عصر| | نظر
2- زمستان سال 78 با دوستم آقای سپاسیان مجردی جهت زیارت حضرت با هواپیمای س130 عازم مشهد شدیم .هواپیما متعلق به نیروی هوائی ارتش است داخل هواپیما هیچگونه صندلی نیست تنها طوری گذاشته اند که مخصوص چتربازان است و بعضأ سرویسهایی جهت نیروهای خودشان و با هماهنگی ، دیگران نیز جابجا می کنند سفر با این هواپیما خود خاطره خاص خود دارد .
در مشهد هتل نادر روبروی پارک نادری اسکان پیدا کردیم چون زمستان بود حرم خلوت بود و زیارت کردن بسیار دلنشین و خوب بود .
آقای سپاسیان تازه مغازه تابلوسازی راه اندازی کرده بودو رونق نداشت در یکی از شب ها که مشغول عبادت و زیارت بودیم تکیه بر دیوار روبروی ضریح حرم نشسته بودیم ایشان می گفت : همانطور که نگاه به ضریح و شکوه و عظمت حرم میکردم به حضرت گفتم آقا کاری کن یک کم از این در آمد شما نصیب ما شود .
چند روزیزیارت کردیم و به شیراز برگشتیم هنوز مدتی نگذشته بود که از حرم حضرت احمدبن موسی (ع) به مغازه ایشان مراجعه کردند و خواستند بعنوان مسئول تبلیغات حرم پارچه های مورد نیاز حرم را بنویسید و این شروع رونق گرفتن مغازه ایشان شد و حضرت برای اینکه فراموش نکند این روزی از کجاست نماینده برادر جلیل القدرش را فرستاد .
این است عنایت و لطف دنیوی حضرت نسبت به زائرانش
3- در سال 80 با کاروان از محل کار عازم زیارت بارگاه ملکوتی علی بن موسی الرضا (ع)با خانواده شدم محل اسکان در نزدیکی حرم بود عشق خوردن خوراک حرم در بین خانواده مطرح بود اما بدست آوردن ژتون کاری سخت و بعضأ غیر ممکن ، در یکی از روزها جهت نماز و زیارت به حرم رفتم کفشم به کفشداری سپردم وبه داخل رفتم پس از انجام اعمال در برگشت وقتی به کفشداری مراجعه کردم کفشدار اشتباهی کفشم را داده بود و جایگزین نداشت هرچه گشتیم خبری نشد به دفتر خدام هدایت شدم مسئول آنجا گفت : در مقابل کفشت هر چه بخواهی بدهیم یا کفش یا پول و... بهانه بدست آمد گفتم کفش فدای سر شما اگر میخواهید لطفی کنید مقداری غذای حضرت بدهید
گفتند ژتون امکان ندارد اما بفرمائید همراه خدام در سالن مخصوص غذا میل کنید گفتم برای خانواده میخواهم گفتند خودت بخور بعد هرچه بخواهی ببر . ما که دنبال یک لقمه غذا جهت تبرک می خواستیم حضرت چه لطفی کرد اول طبقه دوم صحن انقلاب دوم همراه با خدام نمک تبرک را صرف کردن و تکمیل آن هر چه بخواهیم ببریم حال ببین ما چقدر کم خواسته بودیم و اگر آرزوهای بزرگتری خواسته بودیم یقینأ دست خالی نمی آمدیم اینجاست سفارش بزرگان که از اینها (ائمه) چیزها بزرگ دنیوی واخروی بخواهید یقینأ اگر صلاح انسان باشد برآورده میشود